دلم هوای خودم را کرده است…همین!

حسن تو لایزال و جمال تو لم یزل دردیست در تن که یارای سخنم نیست،لحظه ای بازگرد و حرف های فصل گذشته ام را دوباره بخوان.به راستی که صادق هدایت چه زیبا گفته است: مرگ بهترین پناه دردها،غم ها، رنج هاو بیدادگری های زندگانی است. اما من هنوز پر از امیدم، پر از خدا…پر از […]

حسن تو لایزال و جمال تو لم یزل

دردیست در تن که یارای سخنم نیست،لحظه ای بازگرد و حرف های فصل گذشته ام را دوباره بخوان.به راستی که صادق هدایت چه زیبا گفته است: مرگ بهترین پناه دردها،غم ها، رنج هاو بیدادگری های زندگانی است.

اما من هنوز پر از امیدم، پر از خدا…پر از عشق و کاش می رسید لحظه رهایی درد! دلم نمی خواهد این چنین زود و بی پروا آنچه ساخته ام را رها کنم و کوله بار دلدادگی هایم را بر زمین گذاشته و رهسپار شوم!!! هنوز دلم می خواهد برای مردم این سرزمین الفبای دوست داشتن را به تکرار بنشینم! خدایا حواست بیشتر  به من باشد که تمام امیدم توئی…

ای قلم مرا یاری کن ؛شما ای کلمات، با شما هستم…حاضرید بار سنگین این درد را به دوش بکشید؟و ای توانا دستانم که این روزها حس و حالی ندارید آیا هنوز هم می توانید در به تصویر کشیدن عظمت این درد استخوان سوز مرا یاری کنید…ماجرا به قلب رسیده است…به سکان عشق…دیگر هیچ چیز شوخی بردار نیست…بازی این دردهمان بازی جرقه با انبار باروت است و اگر اولین شعله برخیزد تمام وجود را خواهدسوزاند و باید این آتش را زیر خاکستر پنهان کرد و از گرمایش سوخت و دم فروبست.

ذهنم آشفته است در هجوم واژه های غم انگیز،این بار کدامین معجزه ناجی من خواهد بود…دلم می خواهد همین فردا بروم و جلوی پنجره فولاد زانو بزنم و ضامن آهو به حرمت حال و هوای صحن و سرایش و به آبروی خوبان میهمان به درگاهش مرا از این معادله سخت رها سازد و بار دیگر روزهای پر توان و شب هایی با خوابی آرام را تجربه کنم.

برای مطالعه بیشتر پیشنهاد می شود :
خوش به حال زائران کوی تو

الحمدالله رب العالمین که در این امتحان سخت و پر پیچ و خم اول برای تنهایی ام همراهیوسیع و ناب  قرار دادی و بعد این لحظه های مبهم آغاز شد.

براستی اگر عشق نبود به کدامین بهانه می گریستم و می خندیدم؟ کدام لحظه ناب را در تنهایی مرور می کردم ؟ و چگونه عبور روزهای تلخ میان هجوم درد را تاب می آوردم؟آری بی گمان پیش از این ها تسلیم شده بودم، اگر عشق نبود!!!

عشق همیشه نافرجام است

برای درخت ها هم…!

یه آسمان هم که برسند

به یکدیگر نمی رسند

تبرها مگر کاری کنند.

 

 

(Visited 18 times, 1 visits today)