بزم عشق/سفرنامه: قسمت سوم

میون همه دل ها امون از دل زینب

زینب یعنی تبلور صبر علی و تجسم عصمت فاطمه،زینب یعنی خطبه گویای رشادت و حقانیت حسین.او زهرایی است که سقیفه خون بارش کربلا آفرین شد و تا ابد زخم های عاشورایی را پرستار ماند.زینب یعنی شکوه یک زن، اسوه، وقار،شکیبایی، عصمت، نجابت، شجاعت…زینب یعنی وصف تمام خوبی ها تا بی نهایت.

بعد از اقامه نماز ظهر و عصر در حرم ملکوتی آقا اباعبدالله حسین (ع) با یکی از اعضای گروه هماهنگ کردم و ساعتی از برنامه های آن ها جدا شدم و جویا و پرسان خودم را به تل زینبیه رساندم.اینجا محل دل بریدن زینب از عشق به برادر است.جایی ما بین قتلگاه و خیمگاه و بهتر است بگویم صفا و مروه دل بی تاب زینب در صحرای کربلا همین جاست.

بر فراز این تل بود که ماجرای کربلا در چشمان زینب به اشک و آه رسید و عقیله بنی هاشم سر بریدن از آرام جانش را به دل بریدن خودش از دنیا نظاره کرد.با دلی بی تاب و دستی که گدای صبر زینب بود به زیارتگاه تل زینبه وارد شدم و در گوشه ای دستمال دور گردنم را روی سر انداختم و سفره دل گشودم.انگار در پشت این پارچه دلی به حرف هایم گوش می کرد.

عجیب جرات زمزمه درد و طلب عفو پیدا کرده بودم و زیارت نامه خوان زینب آنچه را به هیچ زمین و زمانی یارای گفتن نداشتم به دل صبور زینب سپردم.هوا سنگین و آسمان در این نقطه غمگین بود.زیباترین تنهایی ام را در این روزها تجربه می کنم و از آستان رحمتش می خواهم همواره این توفیق را به دل عاشقم نصیب گرداند.

ای شکوه حماسه در سراپرده عشق، ای نهال بارور ایثار، ای آیه صراحت و عفت چگونه می توان تو را گفت که در هنگامه ای سراسر خون،رنج، درد و تنهایی هنوز فریادی برای کشیدن،سخنی برای گفتن و توانی برای ایستادن داری.زینب (س) آیه های توانایی انسان را نوشت و نوای قدرت ایمان را سرود شعر بلند رسالت را نگاشت.

آیا می شود عبادت و دعایی به نیت طلب صبر در تل زینبه اجابت نشود؟ هر چند وجود عبادت کننده سیاه و لبریز گناه باشد.اینجا سرزمین بخشیدن و بخشیده شدن است.خداوندا به واسطه پاکی و تقدس وجود زینب (س) مرا ببخش و به وجودم صبری غنی و موثر عنایت فرما به حق محمد و آل محمد.

با چشمی بارانی و دلی تب دار به خیمه گاه رفتم و در کنار گروه زیارتی پرستوهای کویر میان خیمه های حسینی و جایی که عظمت کربلا در آن دیده می شد، حدیث شریف کسا زمزمه کردیم.
می‌‌تراود عطر مظلومیتِ خون خدا                       تا ابد در کربلا از خیمه‌های سوخته
درغبار آتش و اندوه می‌‌آمد برون                     سَروهای سر جدا از خیمه‌‌های سوخته
و اما این عشق با شوری افزون و قلبی بی تاب تر از همیشه ادامه دارد.

قسمتهای قبل :بزم عشق/سفرنامه: قسمت اول

• بزم عشق/سفرنامه: قسمت دوم

• بزم عشق/سفرنامه: لحظات ناب
• بزم عشق/سفرنامه: قسمت اول
• بزم عشق/سفرنامه: قسمت دوم
• بزم عشق/سفرنامه: قسمت سوم