نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
لطفا پاسخ را به عدد انگلیسی وارد کنید:
مرا به خاطر بسپار
امروز سالن شهید منتظر قائم استانداری یزد میزبان گردهمایی و تجلیل از خادمان اربعین حسینی بود. در میان سخنرانان، محمدرضا بابایی، استاندار یزد و آزاده سرافراز دفاع مقدس، با صدایی آرام اما پرشور، خاطرهای را از دل ٨ سال و دو ماه اسارتش بیرون کشید؛ خاطرهای که هنوز طراوت اشکهای آن عطر زیارت آقا امام حسین (ع) داشت.او از روزی گفت که حجتالاسلام ابوترابی، آن روح بلند و خستگیناپذیر، یادداشتی عربی را به دست یکی از اعضای صلیب سرخ در جریان بازدید از اردوگاه سپرد. در آن نوشته، پیشنهادی جسورانه مطرح شده بود و اینکه ایران آمادگی دارد هزینه سفر زیارتی همه اسرا به کربلا را تقبل کند. این پیام به صدام رسید؛ به غرور بیجای او برخورد؛ انگار ما طلبیده شده بودیم تا بذر این سفر معنوی در دل خاک اسارت کاشته شود.چند ماه گذشت، زمزمهها در اردوگاه پیچید تا روزی رسید که خبر آوردند اسرا قرار است به کربلا بروند. آن لحظه، اردوگاه دیگر اردوگاه نبود؛ جشن بود، اشک و بیتابی بود و برای همه ما و دلهایمان که سالها در حسرت زیارت میسوخت این خبر حتی از آزادی هم شیرینتر شد.
ویژه بودن همواره معنای خاصی دارد، جایگاه ویژه، اعتبار ویژه و هزاران فضای لاکچری دیگر که vip میشوند تا نهایت متفاوتبودن را به نمایش بگذارند، اما این روزها دفاع از وطن و مردم نیز شهید ویژه آن هم در ردیف فرست کلاس دارد.
دیروز ساعت ١۴:٢٠ رژیم پلید صهیونسیتی در حملهای وحشیانه یزد را هدف قرارداد، موشک ظلم به مدافعان مردم دارالعباده رسید اما کرمان نیز پاسدار میدان بود و کویر عطر شهادت گرفت.
گهواره مقاومت بستر انتقال فرهنگ ایستادگی، اسلامباوری و ظلمستیزی به نسل آینده است و مادران فلسطینی در حالی استواری و شهادتطلبی را در گوش فرزندان خویش زمزمه میکنند که صهیونیستها با همه فشارهای نظامی و روانی در تضعیف این نقش کلیدی ناکام ماندهاند.
جوان بود، ورزشکار، عکاس و هنرمندی دهه هشتادی و از بچههای خوشتیپ رشته کونگفو که خودش را به صف اول و خط مقدم جنگ ترکیبی رساند تا برای همیشه در تاریخ این مرزوبوم قهرمان بماند.