نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
لطفا پاسخ را به عدد انگلیسی وارد کنید:
مرا به خاطر بسپار
نفس های اول زمستان است و از گوشه و کنار سردی برخی نگاه ها احساس می شود، اما در زمستان امسال بعد از سپری شدن یلدایی که خواهرانه و با عطر وجود مادرم گذشت به فضایی آرام رسیده ام با دوستان و همکارانی خوشرو و مهربان.فضایی کوچک تر از تمام روزهایی که در آن کار […]
نفس های اول زمستان است و از گوشه و کنار سردی برخی نگاه ها احساس می شود، اما در زمستان امسال بعد از سپری شدن یلدایی که خواهرانه و با عطر وجود مادرم گذشت به فضایی آرام رسیده ام با دوستان و همکارانی خوشرو و مهربان.فضایی کوچک تر از تمام روزهایی که در آن کار و زندگی ام رقم خورده است، کوچک تر از کارخانه ای که در سال هشتاد و پنج با ۶۰۰ نیروی کار مرا به صورت پاره وقت پذیرفته بود و تا دفتر روزنامه ای که به تنهایی تمام بود و نبودش را اداره می کردم.
اینجا از تمام آن فضاها کوچک تر است به حد مقیاس و بزرگ تر است به وسعت مهربانی و به راستی شاید همین جا بزرگترین فضایی است که تا به حال برای تمرین و آموختن در آن قدم گذاشته ام و امید دارم به مهربانی خداوند روزهایی خوب برای تمام همراهانم رقم بخورد.
اما انگار هنوز هم آنسوی شهر نگاه هایی از جنس تردید وجود دارد، اسمش را تردید می گذارم تا از جان قلم کلامی نا به جا متولد نشود و این ابر هوس باریدن نکند.اسمش را تردید می گذارم چون امیدوارم روزی همراهی، هم دلی و دیگر دوستی تمام دنیای ما آدم ها را فراگیرد و خبری از خودبینی و تک روی بر هیچ دلی نقش نبندد.
اسم این نگاه ها و بیان را تردید می گذارم تا فردا بتوانم دسته گلی برای شادی نگاه هایی از این جنس به گل فروشی محله سفارش بدهم و پاشنه کفشم را در بی نهایت به سمت مهربانی بکشم و به راه بیوفتم تا پرواز را سهم تمام دل های پر امید بدانم و در هر کجا که قرار دارم جنس پرواز پروانه را با عقاب به قیاس نگذارم و بدانم پرواز چه عقاب باشی و چه پروانه تنها وقتی اهل آسمان باشی پر قدر و ارزشمند می شود.
وقتی فارغ از بال و پرهای این دنیا تنها در زمستان سرد نگاه ها به عطر نرگسی دل خوش کنی که خود صفای یک باغ و بوستان است و باید از لابه لای حصارها عطرش را استشمام کنی در احوالات خوشت و در زمزمه روزهای جاناتان که برای پرواز سال ها تمرین کرد، برایت نسخه مدیریت پرواز بپیچند و باغ آرزوهایت را به ترس نزدیک کنند، آن موقع درست شکل جانتان می شوی درست مثل خودش که بارها و بارها تردید را به دلش انداخته و تهدید را به بالش گره زدند و برایش تکرار کردند که تو برای پرواز ساخته نشده ای، البته همراهان جانتان هیچکدام اهل پرواز نبودند و برای ترس نابودی و جدایی جانتان در مسیر همراهیشان او را محدود می کردند اما نسخه نویسان امروز خود سوار بر بال های دیگران به پرواز رسیده اند و دل های پروانه صفت را زودتر از آنچه باید و شاید فراموش کرده اند.
برای من که راز پرواز جانتان را به خوبی احساس کرده و با گوشت و پوستم آن را تجربه کرده ام شنیدن کلمه ی بلندپرواز بسیار سخت و سنگین است و آسمانی بارانی به همراه دارد. (دورتر، دور از قایق و ساحل، جاناتان مرغ دریایی تنهای تنها جا خوش کرده بود.در ارتفاع سی متری ساق های پایش را پایین آورد، منقارش را بلند کرد و کوشید آویزان و معلق پیچ و خمی باریک رسم کند.جاناتان آن قدر طاقت آورد تا زوزۀ کوران پیرامون سرش به نجوایی آرام بدل شد و اقیانوس زیر پایش ساکن به نظر می رسید. ریچارد باخ-جاناتان مرغ دریایی
مهربان خدایا،خودم هم می دانم برای رسیدن به آسمانی که عطر مهربانی تو در آن پیچیده است؛ بی پر و بالم، اما عشق معجزه هر نبودنی است و به سوی تو مرا پر امید می سازد تا هر زخمی را به مهرت آرام سازم و هر نبودی را با نگاه به آسمان رحمتت بود سازم…چقدر دلم برای پرواز ….چقدر دلم برای رساندن خودم به تو تنگ شده است و در همین ناداری ها جانم را بر زمین می گذارم تا بلند پروازی ام دلیل بی نیازی ام شود و تو را زمزمه می کنم…لبیک..
درون من هزاران پرنده است که هر نفس بی تاب پر کشیدن اند، پر کشیدن به سوی تو
این مطلب بدون برچسب می باشد.
فاطمه شریفی - خبرگزاری دفاع مقدس : سلام بر خبر آمدنت که با عطر شقایقهای عاشق و نوای حق طلبی همراه بود. ای پهنه نور باران، ای طراوت بی کران، سلام بر تو؛ سلام بر پایان ۳۷ سال انتظار و ساعتها و روزها بیتابی برای رسیدن به لحظه دیدار.
سلام و درود پروردگار بی منتها بر قلوب آراسته به عشق و قدوم برخاسته به مشق! او قلم تکلیف دست می گیرد و می نویسد! خودش می نویسد! بر قامت ما …به به …باورکردنی نیست…عجب لذتی دارد مشق شدن زیر دست و قلم محبوب ازل،آن هم به هر صوم! به هر صوم در مسیر بندگی!…. […]
در میان این همه غوغا و شر عشق یعنی کاهش رنج بشر عشق یعنی گل به جای خار باش پل به جای این همه دیوار باش ظهر یک روز گرم تابستانی وارد مجموعه شدیم،تابلو ورودی:داتیس(صنایع غذایی نشاط آور یزد)،حسی شبیه به ورود به یک خانواده گرم و صمیمی همان ابتدای این واحد تولیدی-صنعتی وجود را […]
بهار یکی از باشکوه ترین فصل های طبیعت و زمزمه ای عاشقانه در سایه هنرمندی خداوند است و تمام شیرینی بهار امسال من نیز تو هستی!!!بهار وقتی تو باشی تنها آمدن فروردین و رفتن اسفند نیست در نگاه تو تمام فصل های پیش روی من شکوفه بهاری می دهد و پنجره ها به افتخار حظورت […]