• تاریخ : شنبه - ۱ - اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 20 - April - 2024
  • ساعت :

    دست نوشته Archives - صفحه ۲ از ۵ - وب سایت شخصی فاطمه شریفی

    ۱۳۹۶-۰۷-۲۸

    مرا ببخش ای غزل که نا امید می شوم

    برای تمام مهربانی هایی که به من روا داشتی،برای تمام پاکی هایی که به من هدیه دادی، برای اینکه مسیر عشق را به من نشان دادی،مرا ببخش!!! هر لحظه دلم هوای تو را می کند مهربانم که هنوز هم ناراحتی ات را باور ندارم اما سخت از درون بهم ریخته ام چون کوهی که به […]

    ۱۳۹۶-۰۷-۱۹

    من خدا را در آغوش کشیده ام!

    وقتی قدم می زنم به خیلی چیزها فکر می کنم . شاید بهتر باشد بگویم وقتی فکر می کنم مدام قدم می زنم . یک جور صدای خاص شبیه موسیقی خیلی مبهم و ضعیف , محیط اطراف من را احاطه می کند . یک موسیقی ملایم … در حین قدم زدن تماس صورتم با ارواح […]

    ۱۳۹۶-۰۶-۲۵

    دلتنگ که می شوم

    جان جانان دلم که برایت تنگ می شود، بغض هایم را به ابرها می دهم و قلبم را تنها از نام تو پر می کنم!باران که ببارد آواز قلبم شنیدنی می شود و زمزمه نامت تپش این زندگی را چندین برابر می کند.به جنون کشیده می شوم وقتی در تکرار کوتاه یک دیدار ” ساعت […]

    ۱۳۹۶-۰۶-۱۶

    دلم هوای خودم را کرده است…همین!

    حسن تو لایزال و جمال تو لم یزل دردیست در تن که یارای سخنم نیست،لحظه ای بازگرد و حرف های فصل گذشته ام را دوباره بخوان.به راستی که صادق هدایت چه زیبا گفته است: مرگ بهترین پناه دردها،غم ها، رنج هاو بیدادگری های زندگانی است. اما من هنوز پر از امیدم، پر از خدا…پر از […]

    ۱۳۹۶-۰۶-۱۶

    سایه ات بلند!

    شاید همه روزها خوب نباشد،اما دلیل خوبی برای هر روز چون نگاه وسیع تو بر آسمان زندگی من وجود دارد. همه ی طبقات آسمان را گشته ام ، در دل ستاره باران نیمه شب های روشن و مهربان تابستان ، بر جاده کهکشان تاخته ام ، صحرای ابدیت را درنوردیده ام ، بال در بال […]

    برو بالا