نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
نمی دانم خوب است یا بد اینکه خواستم …تلاش کردم اما نرسیدم! نمیدانم خوب است یا بد اینکه از ابتدا با خدا درد و دلها کردم و گفتم اگر خوب است بشود وگرنه نشود…حال آنکه از ته دل دوست داشتم بشود!اما نشد….. روز به روز تغییر کرد و گشت و گشت و گشت تا گفتند:اصلا […]
نمی دانم خوب است یا بد
اینکه خواستم …تلاش کردم اما نرسیدم!
نمیدانم خوب است یا بد
اینکه از ابتدا با خدا درد و دلها کردم و گفتم اگر خوب است بشود وگرنه نشود…حال آنکه از ته دل دوست داشتم بشود!اما نشد…..
روز به روز تغییر کرد و گشت و گشت و گشت تا گفتند:اصلا نمیشود
به دلم گفتم حکمت بود ولی در گوشه ای از ذهنم و دلم شاید هم تکه های بزرگی از روحم یک جای خالی بزرگ گذاشت!
اینروزها دارم تلاش میکنم جای خالیش رو با یه چیزهای دیگه پر کنم….
دارم تمرین میکنم بفهمم و حس کنم رسیدن خیلی مهم نیست و تلاش کردن مهمتر و با ارزشتر است!
باید همچنان به زندگی موجهای بزرگ وارد کرد تا از مرداب شدنش رهایی یافت.
ترجیح میدهم رودخانه ای باشم که جهتش تغییر کرده تا مردابی که دلش به پرنده ها و نیلوفرهایش خوش است!باید رودخانه بود….باید رفت…و اما در اوج تمام صبوری هایم یه جای خالی این روزها بدجوری اذیتم می کنه یکی که راحت ترین و امن ترین راه بود برام تا وقتی توی قیل و قال زندگی و مشکلاتش گم میشم خودمو پیدا کنم…یه جفت چشم آرام و زلال رو کم دارم این روزها که رو در روی من مینشست و با هم به زندگی و بازیهاش می خندیدیم
کاش همیشه فاصله ها مقهور ما بودند
کاش از من تا پدر راهی نبود
ارتباط شناسی – تولید محتوا
این مطلب بدون برچسب می باشد.
در میان این همه غوغا و شر عشق یعنی کاهش رنج بشر عشق یعنی گل به جای خار باش پل به جای این همه دیوار باش ظهر یک روز گرم تابستانی وارد مجموعه شدیم،تابلو ورودی:داتیس(صنایع غذایی نشاط آور یزد)،حسی شبیه به ورود به یک خانواده گرم و صمیمی همان ابتدای این واحد تولیدی-صنعتی وجود را […]
بهار یکی از باشکوه ترین فصل های طبیعت و زمزمه ای عاشقانه در سایه هنرمندی خداوند است و تمام شیرینی بهار امسال من نیز تو هستی!!!بهار وقتی تو باشی تنها آمدن فروردین و رفتن اسفند نیست در نگاه تو تمام فصل های پیش روی من شکوفه بهاری می دهد و پنجره ها به افتخار حظورت […]
زندگی ظرفی وسیع به قدر تمام اتفاقات و روزهای گذشته و نیامده است و سهم ما در این آسمان بی کران پرنده شدن و درک بزرگی کوچک ترین کاسه زندگی است.عمیق ترین کاستی ها را به کاسه کوچک رفاقتمان بریز و لحظه های بعد را با تکه پاره های دیروز شروع نکن زیرا هر روز […]
۲۸ مرداد سال ۶۷ بود که در خانواده ای مبتنی بر کشاورزی و در روستای بهرمان از توابع استان کرمان به دنیا آمدم،روستایی که با تمام محدودیت های آن زمانش درست مثل سایر روستاهای زخم دیده کشور از جنگ تحمیلی و جریانات طاقت فرسای تحقق انقلاب با نبودن های بسیاری دست و پنجه نرم می […]